دلیل اینکه اکثر تریدرها شکست میخورند این است که سعی میکنند همیشه ترید کنند چون فکر میکنند این تنها راه پول بدست آوردن در بازار است. اما حقیقت این است که هر چقدر کمتر ترید کنید، نتایج بهتری خواهید گرفت. ممکن است این حرف در نگاه اول برایتان آشنا نباشد اما شخصا با تعداد زیادی از تریدرها برخورد داشتهام و دیدهام هنگامی که یک تریدر به سمت این طرز فکر میرود که تریدهای کمتری داشته باشد، معمولا به سرعت نتایجش پیشرفت خواهند داشت.
اگر در اکثر مواقع احساس استرس، نگرانی و دستپاچگی دارید، باید با یک دیدگاه آرام و ریلکس تریدهایتان را انجام دهید. از شلوغیها فاصله بگیرید، یک روش خوب انتحاب کنید و مانند یک تک تیرانداز ترید کنید. این مطمئنترین راه برای دیدن نتایج بهتر در معاملاتتان است.
اگر حرفهای من را باور نمیکنید صبر کنید تا به پایان این مطلب برسید. در آنجا متوجه خواهید شد که چرا تریدهای کمتر و دانستن اینکه چه زمانی نباید ترید کنیم یکی از مهارتهای تریدرهای حرفهای است.
“پول با نشستن بدست میآید نه با ترید کردن” – جسی لیورمور
این جمله مربوط به جسی لیورمور یکی از افسانهایترین تریدرهای تاریخ است که به خرس بزرگ وال استریت مشهور بود. منظور از این جمله این است که پولهای بزرگ با صبر کردن در معاملات موفق بدست میآیند نه با تریدهای پیاپی.
در ادامه میخواهیم به ۱۰ وضعیتی اشاره کنیم که نباید ترید کنید. با طلاچارت همراه باشید…
۱- زمانی که برای ترید کردن مجبورید که فکر کنید
ممکن است عنوان این قسمت کمی برایتان نامفهوم باشد. اما برایتان توضیح خواهم داد. منظور این است که برای بدست آوردن یک موقعیت ترید نباید نیازی به فکر کردن زیاد داشته باشید. بهترین موقعیتهای ترید خودشان را به شما نشان میدهند و وجودشان را فریاد میزنند. به محض اینکه به چارت نگاهی بیندازید، اگر موقعیت خوبی وجود داشته باشد خودش را نشان میدهد.
معاملهگری اغلب به عنوان بیزنس “تشخیص الگوها” شناخته میشود و تریدری که صدها معامله انجام داده است تفاوت بین یک حالت معاملاتی (ستاپ) با احتمال موفقیت بالا و یک ستاپ با احتمال موفقیت پایین را به راحتی متوجه میشود.
به عنوان مثال این تحلیل مربوط به سررسید دی ۹۷ در بازار آتی سکه را که در کانال طلاچارت قرار دادهایم ببینید (لینک). یک الگوی سر و شانه بسیار واضح در این تصویر وجود دارد و هیچ نیازی به فکر کردن نیست. خیلی ساده و مشخص!
منتظر شکست خط گردن بودیم و این اتفاق افتاد و پس از آن یک حرکت ریزشی بسیار عالی معادل ۲۸۰ هزار تومان را داشتیم!
بنابراین اگر موقعیتی برای ترید مشاهده کردید اما مدتیست دارید روی آن فکر میکنید، بهتر است بیخیال آن شوید.
۲- زمانی که نمیدانید حد ضرر خود را کجا بگذارید
حتی اگر یک ستاپ مناسب برای ترید کردن دیده باشید همیشه به این معنا نیست که باید بر اساس آن ترید کنید. در صورتی که نتوانستید یک سطح معقول برای قرار دادن حد ضررتان پیدا کنید و یا مجبور هستید حد ضرر را بسیار بزرگ در نظر بگیرید (که همین مورد باعث بزرگ شدن نسبت ریسک به سود خواهد شد)، بهتر است آن معامله را انجام ندهید. معاملهای که حد ضرر نداشته باشد و یا حد ضرر آن بزرگ باشد، معامله خوبی نخواهد بود.
۳- زمانی که شرایط بازار با استراتژی شما همخوانی ندارد
این همان چیزی است که ۹۹% از کتابهای آموزشی به آن اشارهای نمیکنند. بهتر است این سوال را از خودتان بپرسید: سیستم معاملاتی من چگونه است؟
- آیا یک سیستم معاملاتی دنبال کننده روند دارید و به دنبال حرکات قیمتی با قدرت بالا هستید؟
- آیا بر اساس حرکات رنج ترید میکنید و منتظر شکل گیری مرزهای واضح این نواحی بدون حرکات قوی هستید؟
- آیا به دنبال روندهایی هستید که قدرتشان کم شده و رو به اتمام هستند؟
- آیا به بازاری نیاز دارید که نوساناتش کم باشد و به سطوح حمایت و مقاومت احترام میگذارد و الگوهای قیمتی را به شما نشان میدهد؟
اگر در حال حاضر بازار طبق احتمالات سیستم معاملاتی شما عمل نمیکند، مشکلی نیست. خیلی راحت کنار بایستید.
۴- زمانی که میخواهید جبران کنید
آیا همین الان یک معامله زیانده را بستهاید و انگشتتان روی کلیک ماوس است و منتظرید تا ترید بعدی را اجرا کنید؟ آیا میخواهید برای جبران پوزیشن زیاندهی که داشتهاید حجم معامله بعدی را افزایش دهید؟ اگر خودتان را در این وضعیت دیدید، دستتان را از روی ماوس بردارید و از آن جایی که هستید بیرون بزنید و پیاده روی کنید.
حتی اگر فکر میکنید که ستاپ خوبی برای ترید کردن پیدا کردهاید، ممکن است افکارتان درهم ریخته باشد و در آستانه انجام یک تصمیم معاملاتی احساسی قرار گرفته باشید. بهتر است از کامیپوترتان فاصله بگیرید و مقداری استراحت کنید. بعد از یک وقفه کوتاه معمولا چیزهای بسیار متفاوتی در چارت خواهید دید.
۵- زمانی که فکر میکنید بازار خیلی بالا یا خیلی پایین است
آیا تا به حال از لفظ “خیلی بالا” یا “خیلی پایین” استفاده کردهاید؟ مثالا زمانی که بازار برای مدت طولانی در حال صعود بوده است و بر این عقیده بودهاید که بالاخره باید جهت حرکت خود را معکوس کند.
مخصوصا تریدرهایی که از اسیلاتورها استفاده میکنند و تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس مناطق بیش خرید (Overbought) و بیش فروش (Oversold) این اسیلاتورها میگیرند اغلب به این مشکلات دچار میشوند. سیگنال محدوده بیش خرید به این معنی نیست که بازار سقوط خواهد کرد. محدوده بیش خرید به این معناست که بازار بسیار قدرتمند است و تمایل به ادامه حرکت دارد.
۶- اگر قیمت قبلا از بهترین نقطه ورود دور شده است، دیگر دنبالش نباشید
بعضی مواقع ما موقعیتها را از دست میدهیم و یا زمانی که ستاپی روی چارت شکل گرفته است آن را نمیبینیم. بدترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که دنبال قیمت بیفتید و دیر هنگام وارد معامله شوید. زمانی که دنبال قیمت میافتید، نقطه ورود شما در مکان بدی خواهد بود و حد ضرر و حد سود شما نیز تعریفی نخواهند داشت.
شما نمیتوانید تمام ستاپها را شکار کنید و این کاملا طبیعی است. فقط دنبال موقعیت ترید نیفتید. همیشه میتوانید یک ستاپ جدید پیدا کنید اما وقتی یک تصمیم اشتباه میگیرید نمیتوانید پولتان را برگردانید.
۷- زمانی که تحلیل خود را انجام ندادهاید – زمانی که یک ترید در پلن معاملاتی شما نیست
هر ترید یا سناریویی قبل از رخ دادن باید در پلن معاملاتی شما باشد. اگر در پلن معاملاتیتان نیست، بهتر است آن را نادیده بگیرید. تریدرهای آماتور پلن معاملاتی خود را نمینویسند و مدام بین تایم فریمها و بازارهای مختلف جابجا میشوند و به دنبال شکار سیگنالها هستند. همه ما میدانیم که این مسیر به کجا ختم میشود. داشتن یک پلن معاملاتی قبل از نشستن پشت کامپیوتر باید از واجبات شغل معاملهگری باشد.
۸- زمانی که نظر دیگران را جویا میشوید
به عنوان یک تریدر باید به صورت کاملا شخصی تصمیمات معاملاتی را اتخاذ کنید چونکه مجبورید با عواقب آن روبرو شوید. زمانی که نیاز به تایید دیگران برای انجام معاملات خود دارید، هرگز به عنوان یک تریدر رشد نخواهید کرد چونکه مسئولیت معاملاتتان را به گردن نمیگیرید. یادگیری از اشتباهاتتان برای رسیدن به موفقیت حیاتی است. علاوه بر این اگر میخواهید تریدر شوید باید دلایل که در پشت ورود به یک معامله و یا هر تصمیم دیگری وجود دارد را درک کنید.
۹- وقتی روی هدف عملکردی خود تمرکز دارید
همه ما این مورد را تجربه کردهایم. زمانی که به یک معامله برنده کوچک نیاز داشتهایم تا برآیندمان سر به سر (Break Even) شود یا به هدف مد نظرمان دست پیدا کنیم. اما معمولا کارها طبق برنامه پیش نمیروند و با یکسری تریدهای اجباری و عقب افتادگیهای بزرگ مواجه میشویم.
عملکرد خود را بر اساس معاملاتی که در یک هفته یا حتی یک ماه داشتهاید مقایسه نکنید. شما نمیتوانید مشخص کنید که چند موقعیت ترید نصیبتان خواهد شد و قیمت چگونه حرکت خواهد کرد. ذهن خود را باز بگذارید و موقعیتهای تریدی که پیش میآیند را بدون اجبار در انجام بعضی کارها انجام دهید.
۱۰- هنگامی که مشکلات شخصی، کاری یا سلامتی دارید
معاملهگری یک کار فعالانه است و معاملهگری حرفهای نیاز به دقت و توجه بالا دارد. اگر نمیتوانید ۱۰۰% روی چارت تمرکز کنید و در مورد بحث و جدل با همکارتان فکر میکنید یا دعوایی که با همسرتان داشتهاید، معامله کردن برایتان زجرآور خواهد بود.
همیشه میتوانید موقعیت جدیدی برای ترید کردن پیدا کنید، اما نمیتوانید پولی که در اثر یک تصمیم اشتباه که حتی میتوانستید مانع آن شوید را برگردانید.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.